در برندسازی اینترنتی مدیریت برند دیجیتالی شما هم یک هنر است و هم یک مهارت. برخی ها در این مورد استعدادی ذاتی دارند، اما اغلب افراد برای اینکه بفهمند چه کاری نتیجه می دهد و چه کاری نمی دهد، وارد یک دوره ی آزمون و خطا می شوند.
مدیریت موفقیت آمیز حضور دیجیتالی برند شخصی شما، اجزای تشکیل دهنده ی متعددی دارد که ما در این پست به برخی از آنها اشاره خواهی کرد.
برندسازی در اینترنت و عدم بهره مندی از طرحی با جزئیات: سازمان یافتگی یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که برای مدیریت برند شخصیتان می توانید داشته باشید.
نه تنها داشتن یک استراتژی فراگیر ضروری است، بلکه طرح تاکتیکی روزانه ی شما نیز نیازمند مقداری تفکر است. پیش از آنکه کمپینی مثل معرفی کسب و کار کوچک و تازه ی خود راه بیاندازید، و یا به عنوان یک متخصص در رسانه های خبری محلی حضور پیدا کنید، باید طرحی قدم به قدم از نحوه ی تبلیغ و شناساندن آن در اختیار داشته باشید. در بسیاری از موارد اینگونه کمپین ها از این جهت متلاشی می شوند که به یک مرحله از آنها خوب فکر نمی شود. پیش از آنکه طرح خود را به مرحله ی عمل برسانید خوب به تمام جوانب آن فکر کنید. این خیلی بهتر از آن است که یک نفر دیگر پیش چشم بقیه این کار را بکند.
پرهیز از انتشار بیش از اندازه ی مطالب : هیچ کس از اسپم و اسپمر ها خوشش نمی آید. انتشار بیش از حد مطلب برای برندسازی در اینترنت مثل این است که برای دنبال کنندگان خود اسپم بفرستید و سریع ترین راه برای دور کردن مخاطبان از خودتان محسوب می شود. اما کار به همین جا ختم نمی شود. انتشار افراطی مطالب، ارزش هر پست را پایین می آورد. این مسئله به طور اخص روی فیسبوک صحت دارد، اما در مورد پلتفرم های دیگر نیز صدق می کند. تجربه نشان داده است پست کردن مطلبی با سطح کیفی B درست پس از انتشار مطلبی با سطح کیفی A باعث افت مشارکت مخاطب در مطلب با کیفیت تر در طول دوران حیاتش خواهد شد.
برای برندسازی در اینترنت دقت بیشتر در انتخاب مطالب به شما اجازه می دهد زمان و انرژی بیشتری به بهبود کیفیت هر یک از مطالب اختصاص دهید. این کار مشارکت مخاطب شما را نیز بالا خواهد برد. لازم به ذکر نیست که این مورد آخر در وهله ی اول یکی از اهداف اصلی انتشار مطلب است.
تاکید بر ادامه برنامه های شکست خورده برای برندسازی در اینترنت: سابقه ی تلاش های هیچکس روی شبکه های اجتماعی نمره ی کامل نمی گیرد. خواه ناخواه برخی از کمپین های شما آنگونه که می خواهید پیش نمی روند و وقتی چنین اتفاقی می افتد باید آن را بپذیرید. صرف وقت و انرژی بیشتر روی چیزی که مخاطبان شما به وضوح نتوانسته اند با آن ارتباط برقرار کنند اشتباه است. در عوض، بعد از شکست آن را کالبدشکافی کنید تا ببینید چرا یک پست یا کل کمپین شما نتیجه نداده است و از یافته های خود برای دفعات بعدی درس بگیرید.
بیبرنامهگی در اولیت بندی پلتفرمها : شما نمی توانید در آن واحد همه جا حضور داشته باشید، بنابراین برای تبلیغ برند شخصی خود روی تمام پلتفرم های موجود به خودتان دردسر و استرس ندهید. در عوض باید روی دو یا سه پلتفرمی متمرکز شوید که تعداد و احتمال مشارکت مخاطب روی آنها بیشتر است. این موضوع بارها و بارها ثابت شده است. فرد زمان خود را به نسبت تقریباً مساوی برای حضور روی مثلاً ۷ پلتفرم مختلف تقسیم بندی می کند، در حالی که بیشترین ارزش از سمت تنها ۲ یا ۳ پلتفرم حاصل می شود.
برندسازی در اینترنتی و تلاش اشتباه برای جلب رضایت همه : تلاش بیش از حد برای جلب رضایت همه اغلب مواقع اثر معکوس خواهد داشت. امکان ندارد بتوان کاری کرد همه شما را دوست داشته باشند. این اصل کلی، در ساخت برند شما نیز کاملاً مصداق پیدا می کند. با رشد برند شخصی و افزایش تعداد کسانی که مطالبتان را می خوانند، کامنت ها و نظرات منفی غیر قابل اجتناب خواهند بود. در واقع بعضی از مخاطبان شما از اینکه شما را به تمسخر بگیرند خوششان می آید. اگر این نوع بازخور ها را جدی و حالت تدافعی به خود بگیرید از لحاظ روحی با مشکل مواجه می شوید. هوشمندانه تر این است که مشکل را برطرف کنید، از آن درس بگیرید و به کار خود ادامه دهید.
خودخواهی غیرمنصفانه : اگر فقط به تبلیغ محتوای خود برای برندسازی در اینترنت بپردازید و برای حمایت از دیگر حرفه ای های شبکه ی خود زمانی اختصاص ندهید، احتمال اینکه دیگران نیز در انتشار کمپین به شما کنند بسیار ناچیز خواهد بود. از طرف دیگر، به رسمیت شناختن تفاوت میان «مشارکت فعالانه» مثل مشارکت در نظرات و ریتوئیت کردن محتوای مرتبط، و «تبلیغات به هر قیمت» مثل استفاده ی نابجا از تگ های پرطرفدار، اهمیت زیادی دارد. مثل آن دوستی نباشید که فقط هر وقت به کمک نیاز دارد با شما تماس می گیرد.
توجه بیش از حد به کمیت و بیخیال شدن از کیفیت : بسیاری از فعالان حوزه ی کسب و کار برای برندسازی در اینترنت دچار این مشکل می شوند که به جای اینکه ببینند مخاطب محتوایشان چه کسی است، خود را درگیر تعداد فالوور های شبکه های اجتماعی و تعداد نظرات می کنند. این اشتباهی است که به سادگی رخ می دهد، چرا که زیر نظر داشتن تعداد لایک های فیسبوک کار سختی نیست، اما معیاری است که روز به روز معنای خود را بیشتر از دست می دهد. ارزش دنبال کننده های کمتر اما وفادارتر، دو برابر مخاطبین زیادی است که هیچ اهمیتی به شما و محتوایتان نمی دهند.