داشتن اهداف زیاد مثل این است که هدفی نداشته باشیم. تمرکز کردن بر اهدافی که ما را به جایی نمی رسانند هم یک روش دیگر برای به تعویق انداختن کارهاست.
هیچ چیز مایوس کننده تر از اهدافی نیست که محقق نمی شوند. شما تلاش زیادی می کنید تا پیشرفت کنید اما به نحوی، علی رغم همه این تلاش ها، اهداف تان محقق نمی شوند.
نگران نباشید. شما تنها نیستید. آمارها نشان می دهند که تنها ۸ درصد از مردم به اهدافی که در ابتدای هر سال برای خود تعیین می کنند پایبند می مانند. وقتی حرف از هدفگذاری می شود، شکست استثنا نیست، بلکه در واقع اتفاق متداول تر همین شکست است.
اما آدمها به این دلیل که اهداف شان غیر واقعی هستند شکست نمی خورند. آنها شکست می خورند زیرا رویکردشان در زمینه هدفگذاری بدون ساختار و نامتمرکز است و ریشه در باورهایی نادرست درباره هدف دارد.
در ادامه، پنج دلیلی که ما به خاطرشان به اهداف مان نمی رسیم و راهکارهایی برای حل شان را آورده ایم.
۱. شما همزمان اهداف متعدد (زیادی) برای خود تعیین می کنید.
داشتن اهداف متعدد در یک زمان به این معناست که شما محکوم به شکست در برخی از آنها هستید.
شاید شما جاه طلب باشید، و موارد بسیاری را بخواهید بدست آورید.
اما این بدین معنا نیست که زمان تان را به شکلی غیرواقع بینانه در نظر بگیرید.
ساعت های هر روز مشخص و محدودند، و لازم است ما از آنها به شکلی عاقلانه استفاده کنیم. به جای تقسیم توجه و تمرکزتان میان وظایفی بی شمار و نرسیدن به هیچ یک از آنها، در هر برهه از زمان بر روی تعداد معینی از اهداف که مهمترین هدف هایتان هستند تمرکز کنید و سعی کنید ابتدا آنها را محقق سازید و در مراحل بعدی به اهداف دیگرتان بپردازید.
۲. شما اهداف تان را نمی نویسید.
زندگی راه و روشی دارد برای اینکه شما را در شلوغ ترین اوقات غافل گیر کند.
زمانی که مشغول وظایف متعددی هستید، اگر زمانی را صرف مکتوب کردن کارهایی که لازم است انجام دهید نکنید، به راحتی ممکن است فراموششان کنید.
همین امر درباره اهداف شما هم صادق است.
نوشتن اهداف به شما کمک می کند تا آنها را به شکلی ملموس تر تجسم کنید.
این به شما کمک می کند تا افکارتان را منظم کنید و منظم نگه دارید. و مهم تر از هر چیز، به شما کمک می کند تا در مسیر مشخصی حرکت کنید و نسبت به آن متعهد بمانید.
نوشتن اهداف برای هر فردی که می خواهد به شکلی مستمر در راستای هدفش فعالیت کند ضروری است، پس آن را فراموش نکنید.
۳. شما اهداف تان را اولویت بندی نمی کنید.
در حالی که برخی از اهداف ساده تر از اهداف دیگر میسر می شوند، همه هدف های ما ارزش و تاثیر یکسانی در زندگی ما ندارند. اغلب اوقات افراد هدفهایی را دنبال می کنند که لذت لحظه ای برایشان به همراه دارد و اهداف بزرگتر و پراهمیت ترشان را نادیده می گیرند.
هیچ دستورالعمل مشخصی برای اولویت بندی اهداف وجود ندارد. اما این مهم است که نسبت به اثرات هر هدف بر زندگی مان آگاه باشیم.
اگر بتوانید اهدافی که شما را به خود ایده آل تان نزدیک می سازند را شناسایی کنید، می توانید بر آن اساس هدف هایتان را اولویت بنده کرده و اجرایشان کنید. و اگر نتوانید این کار را انجام دهید، تنها منجر به هدر دادن زمان و احساس کاذبی از موفقیت می شود.
۴. شما اهدافی برای خود تعیین می کنید که برایتان خیلی مهم نیستند.
آیا شده که برای خودتان هدفی تعیین کرده باشید چون حس می کنید این کار را باید انجام دهید؟ دیگران به شما می گویند که متناسب باش، مطالعه کن و درباره اوضاع اجتماعی مطلع باش. به همین علت شما تلاش می کنید تا ورزش کنید، کتاب های بیشتری بخوانید و اخبار اجتماعی را دنبال کنید.
اما علی رغم بیشترین تلاش هایتان برای انجام این کارها، شما در نقطه ای جا می زنید زیرا هر یک از این فعالیت ها برایتان پر زحمت است. البته، این اهداف ممکن است به خودی خود ارزشمند باشند، اما آنها با اهداف و خواسته های شخصی شما همراستا نیستند. کلید دنبال کردن هدف این است: آن اهدافی را برای خود برگزینید که برایتان مهم هستند. به این فکر نکنید که دیگران می گویند چه کار کنید، در عوض بر چیزهایی متمرکز شوید که برایتان اهمیت شخصی دارند.
۵. شما خیلی درگیر نتایج هستید.
یک ذهنیت نتیجه-محور می تواند به شما در رسیدن به اهداف تان فوق العاده کمک کند، اما در عین حال میتواند شما را نسبت به طیف گسترده ای از امکانات غافل نگه دارد. تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که مشغول فرآیند خلاق برای ارائه راه حل های جدید به مسائل می شوند در حل مسئله قوی تر از افرادی هستند که تنها متمرکز بر نتیجه هستند.
علت این است که انعطاف پذیری یکی از اجزای اساسی فرآیند حل مسئله است.
گاهی اوقات لازم است در مسیر رسیدن به هدف کمی از مسیر اصلی خارج شویم یا حتی یک قدم به عقب برگردیم تا به نتیجه برسیم — و اگر شما مجدانه اصرار بر حرکت مستقیم به سمت هدف داشته باشید، این میسر نمی شود. پس تنها تمرکزتان را به آنجایی که قصد دارید برسید ندهید و از لحظاتی که در مسیر رسیدن هستید هم لذت ببرید. این غنای بیشتری به زندگی شما می دهد و موفقیت بیشتری نصیبتان می کند.
شما اهدافی برای آینده خود در نظر می گیرید. گاهی اوقات به آنها دست پیدا می کنید، و گاهی اوقات هم نه. اما اگر نحوه اندیشیدن به اهداف را در خود تغییر بدهید، می توانید مسیر زندگی را پر از پاداش و رشد، تعهد و پویایی کنید.
اهداف خود را واضح و شفاف و مکتوب کنید، تمرکز تان را معطوف آن مواردی کنید که به واقع برایتان اهمیت دارند، ولی نسبت به نتیجه و نقطه نهایی اصرار و وسواس نشان ندهید. گاهی اوقات تغییرات ذهنی کوچکی می توانند تاثیر بسزایی بر قدرت شما در هدفگذاری و متعهد ماندن تان به هدف داشته باشند.