چیزی که حتی قادر به تصور کردن آن نیستید در راه است
روث هر روز صبح به زمین کشاورزی میرفت
گندم پس مانده ای را که کارگران برنداشته بودند برمیداشت با پسمانده ها زندگی میکردند. او و مادرشوهرش به سختی زنده ماندند مطمئنم که آنها به فراوانی فکر نمیکردند.
هیچ نشانهای در شرایط شان نبود که نشان دهد که بیش از حد کافی خواهند داشت
اگر روث این پیام را می شنید میگفت: برای من نیست جول غیرممکن است.
تمامی احتمالات علیه من هستند
ولی روث نمیدانست که خداوند قصد انجام چه کاری را دارد
شرایط تان ممکن است علیه شما باشد ولی خداوند قادر طرف تان است
او خداوند قادر و رزاق نام دارد .
او گفت: شما قرض میدهید و مساعده نمیگیرد
میگوید: شما بالا هستید نه پست
ممکن است هنوز آنجا نباشید
ولی خداوند کارش تمام نشده است
پشت صحنه کارمیکند چیزهایی اتفاق می افتد که نمی توانید ببینید
به با ایمان بودن ادامه دهید
به انجام کار درست ادامه دهید
یا نگرشی خوب سر کار بروید جول کسی در اداره برایم ارزش قائل نیست
هرگز ترفیع نمیگیرم
شما تحت تسلط مردم زندگی نمیکنید تحت تسلط خداوند زندگی می کنید.
کار شما منبع شما نیست خداوند منبع تان است.
می توانم به شما اطمینان دهم که خداوند همه چیز را ثبت میکند زمان تان فرا میرسد روث با ایمان بود
فقدان را تجربه کرده بود
در کشوری بیگانه بود درآمدی نداشت .
با این حال هرگز نمی خوانید که روث شکایت کرد ناامید و عصبانی نشد از زندگی ناامید نشد به انجام کار درست ادامه داد تمام تلاشش را می کرد .
از مادرشوهرش مراقبت میکرد
هر روز بیرون میرفت و غذا فراهم میکرد.
میتوانست فکر کند: خدایا من برای بیشتر از این آفریده شده ام
نمیدونم گندم پس مانده را بردارم
این کار در حد من نیست روث با انجام دادن وظایف کوچک در امتحان الهی قبول شد
قبل از اینکه خداوند بتواند با فراوانی به شما اطمینان کند باید به او ثابت کنید که با کم هم ، با ایمان خواهید بود.
ارسال دیدگاه
ترین ها
دسته بندی دوره ها