تغییر نقشهای سنتی مادران و پدران، تأثیرات شاغل بودن آنها بر رفتار و سلامت روان کودکان نیز تغییر کرده است.
بسیاری از والدین شاغل، همیشه به خاطر عدم حضور در مسابقات ، جشنها یا مراسم تحصیلی فرزندان خود، احساس گناه میکنند. شما به خاطر مأموریتها و مسافرت شغلی، در مراسمی که از مدتها قبل برنامهریزیشدهاند، حضور پیدا نمیکنید. طبیعتاً حس میکنید که شاید به کودک خود، آسیبی همیشگی وارد کرده باشید.
اما واقعاً کار ما، چگونه روی فرزندانمان تأثیر میگذارد؟ حدود دو دههی پیش، استوارت فریدمن استاد مدیریت دانشکدهیوارتون و جف گرینهاوس، استاد دانشگاه درکسل، در طول تحقیقات خود بیش از ۹۰۰ متخصص حرفهای را که در صنایع مختلفی مشغول به کار بودند، موردمطالعه قرار دادند. هدف تحقیقات، پی بردن به تأثیرات متقابل کار و زندگی و جوانب مثبت و منفی آنها بود.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر، بحث در مورد اهمیت سلامت روان مردم دوباره بالا رفت، این دو محقق تصمیم گرفتند نگاه تازهای به یافتههای مطالعات قبلی خود داشته باشند. آنها میخواستند ببینند که زندگی عاطفی کودکان (که ذینفعان پنهان به شمار میروند) چگونه تحت تأثیر شغل والدین قرار میگیرد. نتایج مطالعات قبلی، حاکی از تأثیرات منفی والدینی بود که به لحاظ دیجیتالی گرفتار بودند و با عنوانتکنوفرنس (Technoference) شناخته میشدند. این تحقیقات، تأثیرات مضر استرس شغلی بر زندگی خانوادگی را ثابت کرده بود.
بیشتر تحقیقاتی که در مورد آسیبهای والدین شاغل صورت میگیرد، روی چند موضوع تمرکز میکنند: آیا مادر، شاغل است؟ آیا والدین تماموقت کار میکنند یا نیمهوقت؟ والدین چه مقدار زمان را در محیط کار سپری میکنند و چقدر از زمانی را که در کنار فرزندان خود هستند، به کار مشغولاند؟ اما فریدمن و گرینهاوس در تحقیقات خود، موضوعاتی فراتر از زمان را نیز مدنظر قرار دادند. درواقع آنها روی تجربهی درونی کار تمرکز کردند: ارزشهای والدین در ارتباط با اهمیت شغل و خانواده، تداخل روانی شغل و زندگی خانوادگی (یعنی زمانی که به لحاظ فیزیکی در جمع خانواده حضور داریم، اما به کار فکر میکنیم)، تأثیر درگیریهای عاطفی بر شغل، کنترل شرایط و اتفاقات شغلی، یا حواسپرتیهای ناشی از آن.
محققان دریافتند که تمامی این جوانب شغل والدین، با مشکلات رفتاری کودکان درجهای از همبستگی را نشان میدهند. مشکلات رفتاری، یکی از شاخصهای کلیدی سلامت روان هستند. محققان این مشکلات رفتاری را با چکلیست رفتار کودکان (یک استاندارد در تحقیقات توسعهی کودک، که در سایر تحقیقات روانشناسی سازمانی مورد استفاده قرار نگرفته است) سنجیدند. نکتهی مهم این است که تا پیشازاین، تحقیقاتی که در زمینهی سلامت روان کودکان صورت گرفته بود، اثرات ویژهی تجربیات کار والدین را بهعنوان یک اولویت بررسی نکرده بود. اما مشخصاً این فاکتور پیامدهای مهمی بر سلامت کودکان دارد. برخی از نکات مهمی که از نتایج تحقیقات استخراج شد، به شرح زیر است:
نتایج مشترک در مورد مادر و پدر: زمانی که والدین معتقد بودند خانواده مهمتر از حرفهی آنها است، سلامت روان کودکان وضعیت بسیار بهتری داشت. این موضوع، ربطی به میزان زمانی که والدین در محیط کار میگذرانند، نداشت. همچنین زمانی که والدین، کار خود را بهعنوان منبع چالش، خلاقیت و لذت میشناختند، بازهم شاخص احساسی کودکان بالاتر میرفت. همانطور که پیشبینی میشد، اگر والدین بهصورت فیزیکی در دسترس کودکان بودند، شاخص سلامت روان بهبود مییافت.
#شغل_والدین
#سلامت_روان_فرزند
#زندگی_عاطفی_کودکان
#محیط_کار
#خلاقیت
#حضور_فیزیکی_والدین
#بهبود_شاخص_سلامت_روان