فرد خودساخته درك كارآمدتري از واقعيت دارد و با آن احساس راحتي بيشتري ميكند. او قادر است خوب و بد و بالا و پايينها را بپذيرد و تفاوت آن را تشخيص دهد.
فرد خودساخته به معناي فردي است كه درصدد واقعيت دادن به تواناييهاي خود است. يعني كسي كه قابليتهاي خود را شناخته و براي رسيدن و كاملكردن آنها تمام تلاش خود را انجام ميدهد. در متن زير نكاتي از خصوصيات اين فرد آمده است كه پس از مطالعه كردن ميتوانيد خود را محك بزنيد.
نتيجهاي كه به دست ميآوريد، نمايش شهودي نقاط ضعف و قدرت شما در حركت به سمت به واقعيت كشاندن تواناييهاي فرديتان است. وقت بگذاريد و به اين فكر كنيد كه واقعا چرا در برخي خصوصيات قويتر از بقيه هستيد.
۱- فرد خودساخته درك كارآمدتري از واقعيت دارد و با آن احساس راحتي بيشتري ميكند. او قادر است خوب و بد و بالا و پايينها را بپذيرد و تفاوت آن را تشخيص دهد.
۲- پذيرش خود، ديگران و طبيعت: فرد خودساخته واقعيت را همان طور كه هست ميبيند و مسووليت آن را نيز به گردن ميگيرد.
۳- فرد خودساخته در كارهاي خود سادگي و فوريت دارد. به عبارت ديگر، اين افراد آن طور كه ديگران تصور ميكنند، معلق نيستند. او قادر است هر كاري را كه به نظرش خوب و طبيعي ميرسد، انجام دهد و دليلش هم خيلي ساده است، چون احساس خوبي نسبت به آن كار دارد. سعي نميكند ديگران را آزار دهد و براي خوبيها ارزش و احترام قائل است.
۴- مشكل محوري: فرد خودساخته كسي است كه شديدا روي مشكلات خارج از خودش تمركز ميكند. او درگير مشكلات ديگران و مشكلات جامعه است و براي تسهيل آن مشكلات تلاش ميكند.
۵- جدايي و نياز به حريم خصوصي: با وجود همه دغدغههاي او براي جامعه، فرد خودساخته نياز دارد با خود تنها باشد. او از زمانهايي كه به تنهايي غرق در تفكر و تعمق ميشود، لذت ميبرد و دوست ندارد هميشه مردم در اطرافش باشند. فقط با چند نفر از نزديكان است و لزومي هم نميبيند كه هميشه با آنها در ارتباط باشد. حضور آنها بهتنهايي كافي است.
۶- خودمختاري و استقلال از فرهنگ و محيط: فرد خودساخته قادر است تصميم بگيرد و خود كارهايش را انجام دهد. او به خودش اطمينان و اعتماد كامل دارد.
۷- طراوت هميشگي: فرد خودساخته از سادهترين و طبيعيترين چيزها احساس لذت ميكند. غروب آفتاب هميشه براي او زيباست. به همين دليل هميشه به تماشاي آن ميرود. هنوز هم از انجام بازيهاي دوران كودكي خود لذت ميبرد.
۸- تجربه عارفانه، عاليترين درجه: اين افراد هميشه تجربياتي دارند كه باعث ميشود احساس شناور بودن به آنها دست دهد. خود را هماهنگ با دنياي اطرافشان ميبينند و تصور ميكنند كه در يك برهه از زمان، بخشي از واقعيتي متفاوت هستند.
۹- حس همبستگي: آنها نسبت به همه مردم احساس دارند. از آدمهايي كه در اطرافشان وجود دارد، آگاهند و نسبت به آنها حساسند.
۱۰- ارتباطات ميانفردي: چنين اشخاصي، ارتباطات ميانفردي عميقتر و شديدتري نسبت به ديگر افراد بزرگسال دارند. آنها توانايي عشق ورزيدن و دوستداشتن دارند كه براي بقيه افراد به نظر غيرممكن است. معمولا دوستان كمي دارند؛ اما همين ارتباطات كم بسيار عميق و پرمفهوم هستند.
۱۱- ساختار شخصيتي دموكراتيك: فرد خودساخته به برابري انسانها معتقد است. اين كه هر انسان حق حرف زدن دارد و هر انسان نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد.
۱۲- تشخيص بين راه و هدف، خوب و بد: آنها تفاوت ميان راه و هدف، خوب و بد را ميدانند و طوري تشخيص ميدهند كه باعث لطمه خوردن به خودشان يا ديگران نشود.
۱۳- حس شوخطبعي فلسفي يا غيرخصومتآميز: از شوخي لذت ميبرند، دوست دارند بخندند و لطيفه تعريف كنند؛ اما نه به قيمت آزار دادن ديگران. آنها با اين كه ميتوانند خيلي جدي باشند؛ اما افرادي خوشطينت به نظر ميرسند.
۱۴- خلاقيت: فرد خودساخته ميتواند شديدا خلاق باشد. خلاقيت خود را ميتواند در ابعاد مختلف با نوشتن، نواختن موسيقي، خيالپردازي و هر چيز ديگري نشان دهند.
۱۵- مقاومت در برابر فرهنگپرستي، برتري هرفرهنگ خاص: هر انساني به طريقي فراتر از فرهنگ خود قرار دارد، يعني فرديتي عميق دارد و ميتواند فرهنگ را منتقدانه ارزيابي كند؛ طوري كه خودش تصميم بگيرد كه چه چيز برايش بهتر است.
۱۶- نواقص فرد خودساخته: افراد خودساخته افرادياند كه از اين واقعيت آگاهي دارند كه كامل نيستند و آنها هم مثل افرادي كه در كنارشان قرار گرفته، كمي و كاستيهايي دارند و هميشه چيزهاي تازهاي براي ياد گرفتن و راههاي تازهاي براي رشد وجود دارد. افراد خودساخته با اين كه با خود خيلي راحت هستند؛ اما هيچ وقت دست از تلاش برنميدارند.
#خودساخته
#سادگی
#فوریت
#مشکل_محوری
#پذیرش_خود_دیگران_طبیعت
#حریم_خصوصی
#خودمختاری_استقلال_از_محیط_و_فرهنگ
#حس_همبستگی
#حس_شوخ_طبعی
#خلاقیت