09365495434

حال حاضر رو بچسب

چگونه در زمان حال زندگی کنیم؟

میگویند در آمریکا، در دورانی که هیپی ها و عشق به زندگی و زمان حال با آهنگ های بیتلز در مردم فراگیر شده بود همه با پوشیدن لباس های رنگارنگ و بدور از یکنواختی زندگی میخواستند از زندگی لذت ببرند و فقط خوش باشند؛

دوست آنتونی رابینز (نویسنده سرشناس کتاب های انگیزشی و مهارت های زندگی) در یکی از این فستیوال ها حضور داشت. وی بعدا برای رابینز این خاطره را تعریف کرد و رابینز آنرا در کتابش نوشت :

«ما در صحرای نوادا جمع شده بودیم، یک گوشه نوازنده ها می نواختند و مردم می رقصیدند، گوشه ای دیگر عده ای درحال مراقبه بودند و یک در سمت دیگر واعظان بودند که برای مردم سخنرانی میکردند… همه خوشحال بودند و هیچکس انگار هیچ نگرانی نداشت.

در وسط صحرای نوادا، تلفنی نصب کرده بودند که کاملا نمادین بود. یک تلفن عمومی که بالای آن نوشته شده بود «با خدا صحبت کنید» حسی به من گفت که بروم و گوشی را بردارم و صحبت کنم. خیلی صحبت داشتم.

وقتی رسیدم آنجا، تنهایی را کاملا احساس میکردم. گوشی تلفن را برداشتم، با اینکه میدانستم تمام آن کیوسک تلفن ساختگی است اما وقتی گوشی را برداشتم با یک بغض گفتم «سلام خدا» مردی مسن از آنطرف خط پاسخ داد «سلام پسرم» من میدانستم که او خدا نیست، اما آن لحظه انگار من داشتم با خدا صحبت میکردم.

گفتم «یک سوال ازت دارم، کمکم کن. چطور در زمان حال زندگی کنم؟»
سکوتی برقرار شد و پاسخ شنیدم «نفس بکش پسرم… هروقت احساس کردی افکار دیروز یا افکار فردا مانع لذت بردن از زمان حال ات میشوند، نفس بکش. چند نفس عمیق و آرام.» تلفن را قطع کردم، در همان کیوسک گرم نشستم و فقط نفس کشیدم. آگاهانه و آرام… چنان آرامشی احساس کردم که تا به آن روز همچین تجربه ای نداشتم. واقعا در زمان حال زندگی میکردم.»

خیلی از ما با این موضوع مشکل داریم؛ نمیتوانیم در زمان حال زندگی کنیم.
فکر میکنیم یا باید اتفاقات گذشته را به صورت افکاری که هزاران بار راجع به آنها فکر کردیم، باز هم فکر کنیم و یا همیشه به فکر آینده باشیم.

آینده ای که خودش می آید و وقتی آمد، باز هم به فکر آینده ای دیگر باشیم.
درحالی که زندگی در پس زمان حال پنهان شده و ما نادانسته زمان حال را فدای آینده (یا خیلی بدتر، گذشته) میکنیم.

امروزه ما در دنیایی پر از استرس و شلوغی زندگی میکنیم. همه مان در طول روز هزاران مورد برای نگرانی داریم، هزاران کار برای آینده داریم و هزاران مشکلی که دیروز داشتیم و احساس میکنیم حل نشده باقی مانده اند.

وقتی در سر کار هستیم، به فکر مسافرت بعدی هستیم. وقتی در مسافرت هستیم، به فکر کارهایی که بعد از مسافرت باید انجام بدهیم هستیم. ما نه کارمان را با تمرکز و حضور کامل ذهنی درست انجام میدهیم و نه هنگام مسافرت با فکر راحت و آسایش خاطر کار میکنیم.

و این یک مشکل جدی است.
مشکلی که ممکن است تک تک لحظات ارزشمند و تکرار نشدنی زندگی مان را بابت آن از دست بدهیم. درحالی که زندگی همان لحظه های امروز است.

شما افکار تان نیستید

اکثر ما انسان ها از افکارمان آگاه نیستیم و اجازه میدهیم افکارمان ما را تحت کنترل خود داشته باشند. درحالی که ما خالق افکارمان هستیم و یا حداقل قدرت انتخاب آنها را داریم؛ اما یادمان رفته.

برای همین افکارِ آبشار مانند، که با هرفکری دو فکر دیگر و با هرکدام از دو فکر چندین فکر متصل مانند آبشار در ذهن مان سرازیر میشوند، استرس، تشویش و آرامش ما را از بین میبرند.

اگر بودایی ها را میبینیم که ساعت ها در جایی می نشینند و مدیتیشین میکنند، برخلاف تصور اکثر مردم آنها درحال فکر کردن نیستند. بلکه درحال فکر نکردن هستند. هنری که امروزه فراموش شده.

ما مردمان امروزی، بلد نیستیم فکر نکنیم.
بلد نیستیم فقط نظاره گر افکار باشیم. در فکر غرق میشویم.

زندگی در لحظه، یک وضعیت فعال، باز و توجه آگاهانه به زمان حال است. وقتی شما در لحظه زندگی میکنید، می فهمید که افکارتان نیستید، بلکه ناظر افکارتان در لحظه به لحظه بدون قضاوت آنها هستید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *