زنان پيوسته همگام با مردان به كارهايي مانند كشاورزي ، دامداري و … اشتغال داشتند.
اما نكته حائز اهميت اين است كه در قبال فعاليت هاي ياد شده پولي به آنها پرداخت نمي شده است.
پس از گسترش دانش و تمدن كشورها، توجه به اشتغال زنان رشد روز افزوني داشته و كار آفريني آنان از جمله ي مسائل مطرح شده ي روز بوده است .
علاوه بر منظر عمومي، اسلام ديد مثبتي نسبت به اشتغال زنان در فعاليت هاي اقتصادي خانگي و يا بيرون از خانه دارد.
با توجه به آيات قرآني كه در آن برخي از معاملات نهي شده اند، هيچ تفاوتي ميان مرد و زن در تجارت وجود ندارد. به عبارت ديگر جنسيت دليلي بر ممنوعيت معاملات زنان نيست. اشتغال زنان به حرفه هاي حلال نه تنها مجاز بلكه امري مطلوب است.
در ايران نيز توجه به اشتغال زنان پيشرفت چشمگيري داشته است و نقش زنان به عنوان عوامل مهم اقتصادي كشور، بر همگان مبرهن است.
بايد افزود كه اشتغال زنان به دو جنبه ي فعاليت هاي بيرون از خانه و خانگي تقسيم مي شود. آنها در اين گونه اشتغال ها ديگر به عنوان فردي خانه دار محسوب نمي شوند و مانند مردان شاغل از حقوق و مزايا بهره مند خواهند بود.
اخيرا سازمان هاي متفاوتي حامي اين فعاليت ها بوده اند. از جمله سازمان هاي حمايت كننده ي زنان شاغل ، سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور است كه نقش برجسته اي در حمايت از مشاغل خانگي داشته است.
کارآفرینی، راه نجات آینده شغلی
موانع اشتغال زنان
۱ـ پایین بودن سطح تحصیلات و مهارت زنان.
۲ـ عوامل اجتماعی و خانوادگی
مانند میزان درآمد شوهر (در صورت ازدواج)، تعداد فرزندان، سن بچه ها و سطح فکر افراد خانواده از عوامل مؤثر در اشتغال زنان است. در اشتغال زنان جوان (کمتر از ۲۰ سال) بیش از هر چیز درآمد پدر و مادر آنها مؤثر بوده است و خانواده هایی که توانایی مالی کافی ندارند، غالبا ناچار می شوند که دختران خود را به جای تحصیل، به کار بگمارند. در مورد زنانی که دارای شوهر و فرزند هستند، مسئولیت نگهداری و تربیت بچه ها به زنان محول می شود و آنها دیگر فرصت کار کردن را نخواهند داشت. علاوه بر آن اگر زنی فرصت اشتغال داشته باشد ولی درآمد شوهرش کافی باشد، نگهداری بچه ها و شوهر خود را به کار کردن در خارج از خانه ترجیح می دهد.
۳ـ بحران های اقتصادی:
در شرایط عادی اقتصادی و روند کند توسعه، زنان به عنوان نیروی کار ذخیره بالقوه تلقی می شوند و در شرایط بحران اقتصادی، این محدودیت برای زنان بیش از پیش مطرح خواهد بود زیرا تأمین شرایط کار مساوی (با مردان) برای زنان بسیار مشکل است. در بین این عوامل باید گرایش عمومی کارفرمایان را به ویژه در بخش خصوصی جهت به کارگیری نیروی کار مردان و ارجحیتی که برای آنان قائلند را اضافه کرد.
البته کارفرمایان کوچک که خارج از شمول قانون کار هستند، مشتاق به کارگیری زنان هستند زیرا آنان هم بیشتر و طولانی مدت تر کار می کنند و هم با مزد کمتری قانع می شوند و … .
۴ـ عادات، رسوم، سنت ها:
والدین مخصوصا در جوامعی نظیر ایران بخصوص در شهرستان ها و روستاها دوست ندارند فرزندان دخترشان بیش از حد مجاز که سنت ها در هر منطقه و محله آن را تعیین می کنند، از خانه دور شوند، لذا هر چند آمار مدارس در روستاها و شهرستان های دورافتاده امیدوارکننده است، در صورتی که در دسترس دختران قرار نگیرد، نمی تواند زنان آینده را برای ورود به بازار کار و تحقق مشارکت با مفهوم تخصصی آن آماده سازد.
۵ـ قوانین ناظر بر خانواده:
زنان بر اساس قوانین ناظر بر خانواده، نمی توانند بدون طلب رضایت شوهر، به کار اشتغال ورزند. در قانون ۱۱۱۷ قانون مدنی آمده است: «شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.»
۶ـ میزان سواد زنان شاغل:
یکی از علل کاهش میزان اشتغال زنان، عمومیت یافتن سواد و بالا رفتن میزان تحصیلات آنان می باشد. ۶۰ درصد زنان شاغل باسوادند که اکثریت در سطح دبیرستان تحصیل کرده اند. در حالی که ۵۰% مردان شاغل، باسوادند.
یافته های پژوهشی حاکی از این است که نرخ اشتغال زنانی که شوهران شان تحصیلات دانشگاهی دارند نسبت به زنانی که شوهران شان فاقد تحصیلات دانشگاهی می باشند، سه برابر بیشتر است.
بنا بر توضیحات ارائه شده در مورد عوامل مؤثر در اشتغال زنان، همان طور که اشاره کردیم شرایط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه ایجاب می کند گاهی زنان به اشتغال رو بیاورند و با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی و اجتماعی جامعه ما، درصد موافقت مردان با اشتغال زنان افزایش یافته و این حاکی از نیاز به فعالیت اقتصادی زن جهت تأمین مخارج خانواده است؛ احتمال دیگری که می رود، تغییر دیدگاه مردان و مثبت اندیشی بیشتر در آنان در مورد اشتغال زنان می باشد.
به طوری که ۷۲ درصد از مردان دارای تحصیلات دانشگاهی و فاقد تحصیلات دانشگاهی با اشتغال همسران خود موافقند و این در حالی است که فقط ۲۸ درصد مردان هر دو گروه فوق الذکر با اشتغال همسران خود مخالف می باشند. البته جای این سؤال باقی است که با توجه به اینکه بسیاری از افراد مورد نمونه گیری را مردان مجرد (۲۷ نفر) تشکیل می دهند، در مقابل (۲۳ نفر متأهل) هنوز مشخص نیست آیا این مردان هنگام و پس از ازدواج با اشتغال همسر خود موافق باشند یا خیر؟
۲۲ درصد از مردان معتقدند زن برای کمک به خانواده باید کار کند، ۲۸ درصد اعتقاد دارند که کار باعث نشاط در زندگی زنان می شود و ۲۶ درصد اعتقاد دارند که اشتغال زن باعث می شود زن وظایف خود را به خوبی انجام ندهد. ۲۴ درصد اعتقاد دارند زن برای استقلال باید کار کند. ۵۲ درصد از مردان مناسب ترین شغل برای زن را فعالیت فرهنگی می دانند. ۱۸ درصد فعالیت هنری، ۶ درصد فعالیت اداری و ۲۴ درصد خانه داری و بچه داری را مناسب ترین شغل برای زنان می دانند.
همچنین ۵۶ درصد از کل مردان اعتقاد دارند که زن وظیفه ای در تأمین مخارج ندارد و ۴۴ درصد از کل مردان معتقدند که بهتر است زن همپای مرد در تأمین مخارج بکوشد.
۳۸ درصد از کل مردان اعتقاد دارند که اشتغال زن تأثیر مثبتی به همراه دارد. ۲۵ درصد معتقدند اشتغال زن تا حدودی تأثیر مثبت دارد و ۱۰ درصد معتقدند اشتغال زنان هیچ گونه تأثیر مثبتی ندارد.
بعد از مقایسه توصیفی پاسخ های مردان در مورد اشتغال زنان، اکنون نوبت مقایسه توصیفی پاسخ های زنان می رسد:
۴۶ درصد شوهران زنان با اشتغال زنان خود موافقند و این در حالی است که ۵۴ درصد از شوهران آنها با اشتغال زنان خود مخالف می باشند.
۱۸ درصد زنان معتقدند زن برای کمک به خانواده باید کار کند، ۱۴ درصد معتقدند کار باعث نشاط در زندگی زنان می شود، ۴ درصد معتقدند اشتغال زن باعث می شود وظایف خانوادگی خود را به خوبی انجام ندهد و ۶۴ درصد زنان معتقدند زنان برای استقلال باید کار کنند.
۵۶ درصد زنان مناسب ترین شغل را برای زنان فعالیت فرهنگی، ۱۶ درصد فعالیت هنری، ۱۰ درصد فعالیت اداری و ۱۸ درصد خانه داری و بچه داری می دانند.
۴۶ درصد از زنان معتقدند زن وظیفه ای در تأمین مخارج خانه ندارد، ۵۴ درصد معتقدند زن باید همپای مرد در تأمین مخارج بکوشد.
۶۸ درصد زنان هر دو گروه معتقدند اشتغال زنان تأثیر مثبتی دارد و ۳۰ درصد این تأثیر را تا حدودی می دانند و این در حالی است که فقط ۲ درصد زنان این تأثیر را مثبت ارزیابی نمی کنند.
با توجه به تمامی مطالب عنوان شده و نظرسنجی که در مورد اشتغال زنان از مردان و زنان دارای تحصیلات دانشگاهی و فاقد تحصیلات دانشگاهی به عمل آمد، گویای این است که با تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نوع برخورد و دید مردان و زنان در مورد اشتغال زنان تغییر مثبتی را نمایان می سازد هر چند در بعضی جوانب تضاد فاحشی بین دیدگاه زنان و مردان وجود دارد؛ مثلاً در حالی که ۲۸ درصد مردان مخالف با اشتغال زنان می باشند، زنان در ۵۴ درصد موارد موافق با اشتغالند و این موارد همچنان
اگر در جستجوی این هستیم که زنان سهم و جایگاه مناسبی در تولید کشور داشته باشند و به نرخ های مشارکت درخور توجهی دست پیدا کنند، بایستی فعالیت های کشور توسعه پیدا کند.
نشان دهنده وجود موانع اشتغال زنان می باشد. همین طور بر اساس نتایج مذکور متوجه می شویم زنان در جهت تحول و شرکت در فعالیت های اجتماعی گام هایی را برداشته اند، اما با این وجود هنوز به خودباوری لازم برای استقلال نرسیده اند. مثلاً ۲ درصد زنان معتقدند اشتغال زنان تأثیری ندارد در حالی که اشتغال زنان از نظر مردان دارای تأثیر مثبت تری می باشد.
یا زنان معتقدند اشتغال مانع انجام وظایف آنها می شود (۴ درصد موارد) در حالی که دیدگاه مردان نسبت به سؤال مذکور مثبت تر می باشد و با اینکه دیدگاه مردان نسبت به اشتغال زنان مثبت تر گشته (۷۲ درصد) هنوز درصد نه چندان اندکی از زنان با اشتغال خود مخالفند. (۵۴ درصد)
# اشتغال
#زنان
#موانع