فقط چند ثانیه تا پایان بازی مونده…با این نتیجه تیم بارسلونا به قهرمانی دست پیدا میکنه. تماشاگران در حال شمردن شمارش معکوس برای قهرمانی تیم بارسلونا هستند. پنج، چهار، سه، دو، یک. در آخرین ثانیه از بازی تیم لیورپول گل میزنه. اوه خدای من، باور کردنی نیست. تمام تن من داره میلرزه. همه ی هواداران تو شوک فرو میرن، چیه این فوتبال اصلا. درست در آخرین لحظه و ثانیه سرنوشت قهرمان عوض میشه.
چه اهل فوتبال باشید چه نه در این مدت واژه ی « کامبک » حتما زیاد به گوشتون خورده. در این مقاله میخوایم با عوامل موثر در کامبک زدن افراد موفق بیشتر آشنا بشیم.
در لغت «COME BACK» به معنی بازگشتن ترجمه میشه، اما برای اهالی ورزش و افراد موفق تعریفی فرا تر از بازگشتن و برگشتن داره. مردن و زنده شدن، از گور برخاستن، غیر ممکن رو ممکن کردن و… از جمله تعاریف و معیارهای این دسته از افراد برای این کلمه است.
چه اتفاقی برای تیمی که درست در آخرین ثانیه از بازی نتیجه رو عو ض میکنه رخ میده؟ چطور ممکنه تیم و یا فردی در اوج ناامیدی و در شرایطی که اکثر دقایق بازی و زندگی بازنده بوده و در کسری از ثانیه همه رو متحیر کنه و به اصطلاح کامبک بزنه؟
همه ی انسان ها، مخصوصًا افراد موفق، لحظات و شرایطی رو در زندگیشون تجربه میکنند که از اهداف و چشم اندازاشون عقب هستند و عملًا از لحاظ عقلانی و منطقی شانسی برای رسیدن به اون هدف ندارند. درست در همین لحظات تفاوت افراد موفق با افراد عادی نمایان میشه!
افراد موفق برعکس افراد عادی الفبایِ کامبک زدن و تغییر دادن شرایط بحرانی به نفع خودشون رو خوب بلد هستند.
به طور کلی سه عامل اصلی برای ممکن کردنِ غیر ممکن ها و کامبک زدن در زندگی وجود داره:
برنامه ای جامع منطقی برای جبران عقب افتادگی ها:
اولین و اصلی ترین عامل مؤثر برای کامبک زدن داشتن برنامه ای دقیق و عقلانی برای تک تک لحظات مسیر است. افراد موفق با توجه به پتانسیل ها و توانایی هاشون در راستای جبران عقب افتادگی ها از اهدافشون برنامه ای جامع و کامل رو تنظیم میکنند. سپس مدت زمان مشخصی رو برای رسیدن به اهدافشون در نظر می گیرند و با توجه به زمان تعیین شده،برنامشون رو به قسمت های کوچکتری تقسیم می کنند.
برای درک بهتر این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید فردی از برنامه ی درسی ای که برای شرکت در آزمون کنکور داشته، عقب افتاده. این فرد برای جبران عقب افتادگی و کامبک زدن، باتوجه به پتانسیل های درونیش، برنامه ای دو ماهه برای خودش در نظر میگیره و برنامش رو به قسمت های کوچکتری تقسیم می کنه و در آخر هر بخش نتیجه رو بررسی و آنالیز میکنه.
۲ ماه، ۶۰ روز (فرض کنیم ماه ۳۰ روزه است) ۱۴۴۰ ساعت، ۸۶۴۰۰ دقیقه، ۵۱۸۴۰۰۰ ثانیه.
با انجام دادن این کار به راحتی میشه در مدت زمان معلوم و با توجه به زمان و پتانسیل ها استراتژی بی نقصی برای کامبک زدن طراحی کرد.
ایمان داشتن قلبی به خود و توانایی های خود:
دومین و مهمترین عامل برای کامبک زدن داشتن ایمان و باور قلبی به حاصل شدن نتیجه و رسیدن به هدف است. افراد موفق بعداز برنامه ریزی، با تمام قلب و وجودشون، هدفشون رو لمس میکنند. خود به خود وقتی پای قلب درمیون باشه، احساس هم سر و کلش پیدا میشه و افراد موفق رو از حالت تک بُعدی بودن که فقط براساس عقل و منطق پیش برن خارج می کنه. با گوش دادن به صدای قلب در مواقع سخت و دشوار که ذهن خودش رو بازنده فرض می کنه، میشه ادامه داد و از مسیر موفقیت خارج نشد.
مثلا فردی که برای جبران عقب افتادگی از برنامه ی کنکور، استراتژی مناسب طراحی کرده بودند ممکنه در طول مسیر و کامبک زدنشون زمان هایی باشه که در انجام برنامه هایی که خودش طراحی و تعیین کرده بود دچار اختلال بشه و با این کار حس ناامیدی به ذهنش رسوخ پیدا کنه. اینجاست قلب تأثیر فوق العاده ی خودش رو نشون میده و با توجه به شرایط سخت و نفس گیر، فرد رو در مسیر رسیدن به اهداف و رویاهاشون نگه میداره.
تسلیم نشدن و امید داشتن تا آخرین لحظه:
سومین و سخت ترین عامل برای کامبک زدن امید داشتن و تسلیم نشدن تا لحظه ی آخر است.
امید آخرین چیزیست که خواهد مرد. گابریل گارسیا
طبق آمار و شواهد اصولًا اکثر کامبک ها در آخرین ثانیه ها و لحظات به وقوع می پیوندند. دست نکشیدن ازتلاش و کوشش تا آخرین لحظه و حتی اگه تا اون لحظه هیچ اثری به نزدیک شدن به هدفشون نمایان نباشه، عیار و تفاوت افراد عادی با افراد موفق رو تعیین می کنه. هرچه برنامه ای دقیق تر، ایمانی راسخ و عمیق تر نسبت به اهدافمون در زندگی داشته باشیم،دست نکشیدن و ادامه دادن به تلاش و کامبک زدن در زندگی محتمل تر میشه.
