۱. سازگاری و وفق پذیری
آیا تابهحال پیشآمده که با تغییرات بزرگی در سازمان یا گروهتان مواجه شوید؟ عکسالعملتان چگونه بوده است؟ آیا انعطافپذیر بودهاید؟ در مقابل برخوردها و مشکلات پیشآمده چه رفتاری نشان میدهید؟ آیا توانایی لازم را برای مدیریت انجام امور محوله در گروه خودتان و همچنین نسبت به مدیران ارشد دارید؟
قابلیت سازشپذیری ویژگی کلیدی رهبرانی است که هوش هیجانی بالایی دارند. مهم نیست که با نتایج ناامیدکنندهای روبرو شدهاید، افراد زیردستتان باهم مشکل پیداکردهاند یا سازمانتان با یک مشکل جدی مواجه است؛ بهعنوان یک مدیر یا رهبر باید بتوانید به موقعیت تازه بهسرعت عکسالعمل مناسب نشان دهید. حتی اگر این تغییرات باب میلتان نیست باید بتوانید با همدلی و سیاست به آن پاسخ دهید. بداخلاقی، کینهتوزی، ابراز نارضایتی و شکایت پیدرپی باعث از بین رفتن کارآمدی دیگران شده و روحیه سختکوشی آنها را از بین میبرد. این ویژگیهای ناشایست نشاندهندهی هوش هیجانی پایین است.
رهبران سازمانی باید نمونهی سازگاری باشند و در جلسات گروهی همکاران خود را تشویق کنند تا به یکدیگر بازخوردهای سازنده دهند. رهبران همچنین باید بدانند که ایجاد تغییرات ممکن است باعث آزار کارمندان شود. در این موقعیت از آنها بخواهند راهحلهایی که به ذهنشان میرسد را برای رفع این مشکل بیان کنند.
۲. مثبت نگری
آیا شما میتوانید بهعنوان رهبر گروه به اعضا انگیزه دهید؟ آیا میتوانید با تعریف یک نکتهی جالب یا لطیفهی بامزه جو را عوض کنید؟ میتوانید به همکاری که ظاهراً در یک موقعیت بد قرارگرفته کمک کنید از این وضعیت خارج شود؟
مثبت نگری و مثبت هم بهاندازه سازشپذیری در تواناییهای یک رهبر سازمانی مهم است. رهبر موفق کسی است که میتواند با دید خود به اعضای گروه در مواقع دشوار کمک کند و دیدگاهی فراتر از آن موقعیت سخت داشته باشد تا در دره منفیبافی سقوط نکند.
رهبران باید به اعضای گروهشان کمک کنند تا تمام جوانب دشواریها را ببینند و نگاهی جامع به آن پیدا کنند. تنها به همین روش میتوان انتظار داشت کارمندان به راهحلهای خلاقانه دست یابند.
۳. نوآوری و ابتکار
آیا شما از آن دسته مدیرانی هستید که پیش از وقوع مشکلات آنها را شناسایی و رفع میکنید؟ آیا برای بهبود وضعیت خود و دیگر همکارانتان داوطلبانه تلاش میکنید؟ آیا همیشه موقعیتهای سخت پیشآمده را مدیریت و پیگیری میکنید؟ آیا به وظایف محولهتان اکتفا نکرده و برای حصول نتیجه بهتر تلاش مضاعف میکنید؟
توانایی و تمایل به نوآوری و پیشقدم شدن در امور هم یک نشانهی دیگر از هوش هیجانی است. درواقع انجام حداقل وظایف محوله ممکن است نوعی خودخواهی بهحساب بیاید حتی اگر شما این وظایف را به نحو احسن انجام دهید.
رهبرانی که هوش هیجانی بالایی دارند مایلند همیشه راهی برای بهبود و پیشروی امور پیدا کنند و این امر شامل کمک کردن به همکاران در جهت تشویق آنها به استفاده از این روش هم میشود. مدیران باید نقاط قوت افراد گروهشان را شناسایی کرده و به رشد آنها کمک کنند تا همکاران هم به نقطهای از توانایی و اعتماد برسند که بتوانند چنین کاری انجام دهند. برای مثال مدیران باید گاهی برای انجام اضافهکار و پروژهها داوطلب شوند یا به همکاران زیردستشان در اتمام کارها کمک کنند.
۴. توانایی حل اختلافات
آیا سعی میکنید اختلافاتی را که میان افراد گروهتان پیش میآید مدبرانه و مؤثر حل کنید؟ آیا محترمانه به افراد گروهتان کمک میکنید اختلافنظرها را در مسیری مفید به نتیجه برسانند؟ آیا در جهت حمایت و پشتیبانی از افراد گروهتان مدافع حقوقشان هم میشوید؟
اجازه دهید روشن درباره این موضوع صحبت کنیم. اختلافنظر و مشکل در تمام گروهها پیش میآید. وقتی این موقعیت پیش میآید رهبر باید کمک کند راهحل مناسبی پیدا شود و در روند تصمیمگیری حقوق تمامی افراد گروه را رعایت کند. تمام افراد گروه باید حق اظهارنظر داشته باشند و بدون نگرانی نظرشان را بیان کنند. رهبر باید همهچیز را بشنود، به همه احترام بگذارد و سپس در جهت رفع مشکل قدم بردارد.
رهبرانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند همیشه به تکتک افراد گروهشان فرصت اظهارنظر میدهند تا مشکلات را پیش از آنکه به نارضایتی از شغل بینجامد، رفع کنند. مدیران با قرار دادن افراد گروه در موقعیت رویارویی و رفع مشکل، توانایی آنها را در تصمیمگیری و حل مشکلات افزایش میدهند. این روند به افراد کمک میکند بتوانند در صورت رویارو شدن با مشکلات در آینده هم آرامش خود را حفظ کرده و تصمیمات مؤثر بگیرند. گاهی بهترین کاری که یک رهبر در جهت رفع مشکل انجام میدهد این است که به افراد اجازه دهد با صحبت کردن درباره آن، بار سنگین مشکل را از سینه خود بردارند و خودشان را خالی کنند.
۵. پیشرفت حرفهای
آیا افراد گروهتان را تشویق میکنید تا مهارتهایشان را تقویت کرده و هرروز چیزهای تازه یاد بگیرند؟ آیا به آنها کمک میکنید نقاط قوتشان را بشناسند و آنها را تقویت کنند؟ آیا به افراد گروهتان بازخوردهای سازنده میدهید؟ آیا پیشرفت افراد برای شما آنقدر مهم است که از منافع گروه و سازمان خود هم بگذرید و اجازه دهید جای دیگری ارتقا یابند?
تینا فِی، نویسند موفق برنامه Saturday Night Live میگوید که مدیر خوب کسی است که بااستعدادترینها را انتخاب و استخدام میکند اما سد راه پیشرفت آنها نمیشود. بدیهی است که خانم فِی هوش هیجانی بالایی دارد.
بهعنوان یک مدیر یا رهبر کسانی را استخدام کنید که تشخیص میدهید بااستعداد هستند سپس کمک کنید استعدادهایشان شکوفا شود حتی اگر این به معنی از دست دادن و رفتن آنها باشد. رهبرانی که هوش هیجانی بالایی دارند پیشرفت و ارتقای افراد گروهشان را در اولویت قرار میدهند و اجازه نمیدهند تمایلات شخصیشان پیشرفت دیگران را مختل کند. این رهبران به افراد گروه کمک میکنند نقاط قوت خود را شناسایی کرده و آنها را تقویت کنند و همچنین نقاط ضعف خود را شناخته و در جهت رفع و بهبودشان تلاش کنند. آنها تلاش میکنند افرادشان فرصتهای مناسبی را که پیشتر بدون تشویق رهبرشان ممکن نبود، غنیمت بشمارند و از دست ندهند.
۶. همدلی
در مواقعی که چالش یا مشکل پیش میآید خودتان را جای افراد گروهتان میگذارید؟ آیا احساسات و نظرات دیگران را درک کرده و به آنها پاسخ میدهید؟ آیا احساسات و نگرانیهایتان را با افراد گروه در میان میگذارید تا به آنها نشان دهید درکشان میکنید؟
رهبران تأثیرگذار باید با افراد گروهشان احساس همدلی داشته باشند. همدلی تنها به معنی شنیدن حرفهای آنها نیست بلکه باید کاری کنید افراد گروهتان احساس کنند حرفهایشان برای شما مهم است و آنها را عمیقاً درک میکنید. رهبران باید همیشه سعی کنند چشمانداز و دید افراد گروهشان را درک کنند تا تغییرات، بازخوردها، انتقادها و خبرهای بد را بهخوبی مدیریت کرده و دربارهی آنها صحبت کنند.
رهبرانی که حس همدلی در آنها قوت دارد میتوانند بازخوردهایشان را به افراد با روش مناسب خودشان انتقال دهند؛ جلسات و روابط را بر اساس شخصیتهای متفاوت افراد تنظیم کنند و سبک رهبری خود را بهگونهای پیش ببرند که بیشترین تأثیر را روی افراد گروه بگذارد.
۷. قابلاعتماد بودن
آیا افراد گروهتان به شما اعتماد دارند؟ آیا بهخوبی میدانید چه مسائلی را محرمانه نگهدارید و کدام امور را در جریان عمومی بگذارید؟ آیا افراد گروه با شما آنقدر راحت هستند که نگرانیها و مشکلات پیشآمده را با شما در میان بگذارند؟
اعتماد تنها این نیست که افراد گروه رازهایشان را به شما بگویند بلکه به معنی ایجاد محیطی است که در آن اعتماد دوطرفه وجود دارد و افراد گروه احساس میکنند با شما راحت هستند و شما از آنها پشتیبانی میکنید.
رهبرانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند کسانی هستند که اجازه میدهند افراد گروه بدون آنکه احساس کنند مرتکب اشتباه میشوند یا از او بترسند، به روشهای مختلف شکایتها و انتقادهایشان را ابراز و سؤالها و نگرانیهایشان را بیان کنند. این رهبران باید افراد گروه را تشویق کنند با یکدیگر همکاری کنند و برای دستیابی به نتایج بهتر مهارتهایشان را باهم در میان بگذارند.
۸. تفکر و خود اندیشی
آیا به نقاط قوت و ضعف خود میاندیشید و به فکر یافتن فرصتی برای بهبود و رفع آنها هم هستید؟ آیا برای بهبود و پیشرفت خودتان اهداف مقطعی تعیین میکنید؟ آیا از همکاران و دیگر سرپرستان درخواست میکنید نظرشان را درباره شما بگویند
علاوه بر تمام مواردی که در بالا ذکر کردیم یکی از مؤثرترین راههای تقویت هوش هیجانی، تفکر و خود اندیشی است. انتقاد از خود میتواند چالش بزرگی باشد و همینجاست که بازخوردهای دیگران و خود رهبر به اشتراک گذاشته میشوند. رهبران باهوش هیجانی بالا دائماً از دیگران میخواهند آنها را نقد کنند تا نتایج را تحلیل کرده و از آنها برای بهبود خویش نهایت استفاده را ببرند.
در این مطلب توانستیم بهاختصار تنها به ۸ ویژگی بپردازیم اما تمرکز و توجه روی این ویژگیها میتواند به رهبران کمک کند تا هوش هیجانی را میان گروهشان ایجاد کرده و آن را تقویت کنند تا افراد گروه به نهایت موفقیت ممکن دست یابند.